آثار وجود حق فسخ در قرارداد

بسیار رایج است که هر یک از طرفین قرارداد، حق فسخ یکطرفه قرارداد را، در صورت تخلف طرف مقابل از انجام تعهداتش شرط نمایند؛ به عنوان مثال در یک قرارداد بیع رایج است که در صورت عدم وصول چکهای ثمن (مبلغ قرارداد)، فروشنده حق فسخ یکطرفه قرارداد را داشته باشد؛ ولی برای استفاده از این حق، نکات مهمی باید در نظر گرفته شود که عدم توجه به آنها می‌تواند منجر به زوال حق و تضییع حقوق شخص شود.

  • فوریت فسخ:

حق استفاده از اختیار فسخ قرارداد، از زمانی که این حق فسخ به وجود می اید یا شخص ذینفع از ایجاد شرایط فسخ قرارداد مطلع می شود، فوری است و باید در مدت عرفا معقول پس از ایجاد یا اطلاع، حق فسخ اجرا شود.

  • ضرورت اعلام فسخ:

 به صرف اینکه در قرارداد پیشبینی شده باشد که یک طرف حق فسخ دارد، قرارداد به خودی خود فسخ نمی‌شود و باید مراتب فسخ، به نحو قابل احراز و اثبات، که متداول ترین آن ارسال اظهارنامه از طریق دفاتر خدمات قضایی است، به اطلاع طرف مقابل برسد.

  • ضرورت تأیید فسخ توسط محاکم قضایی:

صحیح است که فسخ یک قرارداد نیاز به تصمیم مقام قضایی ندارد و قرارداد با اعلام اراده شخص ذینفع و بدون مراجعه به دادگاه فسخ خواهد شد؛ ولی عدم تحصیل تأیید دادگاه در خصوص اینکه حق فسخ وجود داشته و به درستی اعمال شده است، ممکن است به باطل شدن تمامی اقدامات و معاملاتی منجر شود که حق فسخ برای آنها در نظر گرفته شده است. همچنین اگر طرف مقابل اعلام کننده فسخ، طرح دعوی در دادگاه نماید، گرفتن تأیید فسخ از دادگاه، یک ضرورت است.

  • عدم قبول لفظی یا فعلی استمرار قرارداد

اگر پس از ایجاد حق فسخ، شخص ذینفع طی سند یا صورتجلسه‌ای تعهدی معارض با فسخ قرارداد را بخواهد یا فرصت جدیدی برای انجام تعهد طرف قابل را بدهد یا اجرای بخشی از تعهد را بپذیرد، دیگر حق فسخ او از بین خواهد رفت.

نکته: در مواردی که در قرارداد پیشبینی شده باشد که در صورت تخلف از انجام تعهد، قرارداد منفسخ می‌شود، نیاز به اعلام فسخ نیست و می‌توان « تایید انفساخ قرارداد» را از دادگاه درخواست کرد؛ به شرط آنکه از سایر عبارتهای قرارداد برداشت نشود که منظور طرفین از منفسخ شدن قرارداد، ایجاد حق فسخ برای یک طرف از قرارداد و نه بر هم خوردن اجباری قرارداد باشد.

پیام بگذارید